دبستان پسرانه سادات
دبستان پسرانه سادات
داستان : ضرب المثل شتر دیدی ندیدی
داستان : ضرب المثل شتر دیدی ندیدی
دبستان پسرانه سادات
 
شتر دیدی ندیدی !
 
 
مردی در صحرا به دنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر با هوشی برخورد . سراغ شتر را از او گرفت . پسر گفت : شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله . پسر پرسید : آیا یک طرف بار شیرین و طرف دیگرش ترش بود ؟ مرد گفت : بله . حالا بگو شتر کجاست ؟‌پسر گفت من شتری ندیدم .
مرد ناراحت شد و فکر کرد که شاید این پسر بلایی سر شتر او آورده و پسرک را نزد قاضی برد و ماجرا را برای قاضی تعریف کرد .
قاضی از پسر پرسید . اگر تو شتر را ندیدی چطور مشخصات او را درست داده ای ؟
 
 
پسرک گفت : در راه ، روی خاک اثر پای شتری دیدم که فقط سبزه های یک طرف را خورده بود . فهمیدم که شاید شتر یک چشمش کور بود .
بعد دیدم در یک طرف راه مگس بیشتر است و یک طرف دیگر پشه بیشتر است . و چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی را ؛ نتیجه گرفتم که شاید یک طرف بار شتر شیرینی و طرف دیگر بار ترشی بوده است .
قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت : درست است که تو بی گناهی ولی زبانت باعث دردسرت شد .
پس از این به بعد شتر دیدی ، ندیدی !!
 
این مثل هنگامی کاربرد دارد  که پرحرفی باعث دردسر می شود . آسودگی در کم گفتن است .
شتر دیدی ندیدی !!
 
تاریخ:
1401/05/04
تعداد بازدید:
69009
منبع:
Powered by DorsaPortal